برنامه حمايت هاي رواني اجتماعي دربلاياوحوادث غيرمترقبه
خدمات حمايت هاي رواني اجتماعي يكي از مهمترين و ضروري ترين خدمات حوزه سلامت است كه براساس پروتكل كشوري حمايت هاي رواني اجتماعي طي مراحل مختلفي پس از حادثه به افراد آسيب ديده ارائه مي شود.اين خدمات از روزهاي اول پس ازحادثه تا يك دوره شش ماهه الي يكساله در منطقه و سپس درمراكز خدمات جامع سلامت ادامه مي يابد. مراحل مختلف واكنش هاي رواني و رفتاري پس از حوادث و بلايا:
به طور معمول به دنبال بحران هايي همچون سيل وزلزله، افراد از مراحل مختلفي عبور مي كنند كه عبارتند از:
1- اثر يا ضربه: اين مرحله طي چند دقيقه اول پس از سانحه رخ مي دهد. طي اين دقايق افراد دچار رعب و وحشت مي شوند، گاه نيز حالت هايي همچون بهت زدگي و درماندگي مشاهده مي گردد. در اين مرحله افراد قدرت انجام هيچ كاري را ندارند.اين حالت معمولا گذرا و كوتاه مدت است و در اكثر موارد قبل از رسيدن نيروهاي كمكي پايان مي يابد. باقيماندن در اين مرحله، نيازمند مداخله فوري است.
2- قهرمان گرايي: در ساعات اوليه رخ مي دهد. مردم سعي مي كنند به كمك هم كاري انجام دهند و افراد احساس مسئوليت مي كنند، به طور داوطلبانه در امداد رساني شركت مينمايند. به اين ترتيب تا قبل از رسيدن نيروهاي كمكي بسياري از كارها را خود افراد بازمانده انجام ميدهند. نكته مهم در مورد اين مرحله اين است كه تحريك پذيري افراد طي اين مرحله بسيار بالاست ودر عين حال درجات بالايي از گذشت و فداكاري را از خود نشان مي دهند. مسئله ديگر نياز به ايجاد هماهنگي و رهبري با هدف افزايش تأثير فعاليتهاي داوطلبانه است.
3- اميدواري و فراموشي غم :يك هفته تا چند ماه پس از حادثه بروز مي كند. اين مرحله با رسيدن نيروهاي كمكي و آغاز توزيع كمكها آغاز ميگردد.توزيع كمكها در پيدايش تعادل رواني ، كاهش اختلالات شديد عاطفي و حس خشم و انتقام جويي موثر هستند.
4- روبرويي با واقعيت ها: اين مرحله حدود 2 تا 3 ماه بعد از وقوع فاجعه آغاز مي شود، يعني زماني كه اكثر نيروهاي امداد از منطقه خارج مي شوند. در اين مرحله، بازماندگان متوجه عمق خسارتها و جبران ناپذيري بخش بزرگي از خسارات مي گردند. در اين مرحله باز ماندگان نيازمند حمايتهاي رواني بيشتري هستند. چرا كه مجدداً روحيه خود را از دست مي دهند، افسرده و مضطرب مي گردند و احساس تنهايي شديدي مي كنند. ايجاد روحيه اميد و اعتماد و دقت در توزيع عادلانه هر گونه امكانات در اين مرحله از اهميت بسياري برخوردار است.
5- تجديد سازمان: بين 6 ماه تا يكسال پس از فاجعه رخ مي دهد. بازماندگان شروع به بازسازي رواني و از سر گرفتن زندگي روز مره خود مي كنند. افراد به اين نتيجه مي رسند كه بازسازي زندگي با اتكا بر توانايي هاي خود آن ها امكان پذير است.
در طبقه بندي حوادث و بلاياي طبيعي فاكتورهايي ذيل موثر و قابل تعمق است:
الف) قلمرو تاثير حادثه (Scope of the impact): از نظرجغرافيايي و تعداد افراد درگير شده
ب) سرعت وقوع حادثه (Speed of the onset): ناگهاني، تدريجي، خزنده يا مزمن
ج) طول مدت اثر حادثه (Duration of the impact): مثلا حملات تكراري(پس لرزه ها)
د) آمادگي اجتماعي (Social preparedness of the community)
ه) محيطي يا مركزي بودن بلا (peripheral vs central) در رابطه با موقعيت جغرافيايي
اهداف كلي برنامه:پيشگيري از عوارض رواني اجتماعي ناشي از حوادث غير مترقبه
برنامه خود مراقبتي در سلامت روان
سلامت يكي از مهمترين نعمتهايي است كه هر انساني ميتواند از آن بهرهمند باشد. طبق تعريف سازمان جهاني بهداشت سلامت به معناي رفاه كامل جسمي، رواني و اجتماعي است و فقط فقدان بيماري و نداشتن معلوليت نيست. بااينوجود افراد زيادي هستند كه از اين نعمت برخوردار نيستند و براي بازگرداندن سلامتي يا حفظ وضعيت فعليشان به مراقبت نيازمندند. بيماريها و اختلالهاي رواني هرچند در تمام تاريخ بشري وجود داشته است اما در سالهاي گذشته با توجه بيشتر به اين حيطه تعداد افرادي كه به اين اختلالها مبتلا هستند، بيشتر شناسايي و بهموقع درمان ميشوند. علاوه بر اين با انجام برخي اصول سادۀ خودمراقبتي ميتوان احتمال بروز اين بيماريها را در افراد جامعه كاهش داد.
درمان اختلالهاي روانپزشكي معمولاً به وسيله بستري در بيمارستان و درمآن هاي دارويي و غيردارويي انجام ميشود؛ اما اين روشها معمولاً پرهزينه هستند و به نتيجه مطلوب نيز نميرسند. يكي از دلايل نداشتن اثر كافي درمآن ها بر روي بيماريهاي روانپزشكي ماهيت مزمن و ناتوانكننده آن ها و همچنين عدم مشاركت بهموقع و مناسب خانوادههاي اين بيماران و ساير افراد جامعه در فرآيند مراقبت است. اختلالهاي رواني به دليل ماهيت ناتوانكنندهشان سبب ميشوند كه فرد مبتلا نتواند از خودش مراقبت كند و از طرفي برخورد با بيماريهاي روانپزشكي در خانوادهها متفاوت از بيماريهاي جسمي است؛ اين امر به دليل كمبود آگاهي، نگرش منفي، انگ اجتماعي و ناتواني در ارائه مراقبتهاي مؤثر است.
در سالهاي گذشته خودمراقبتي و توانمندسازي افراد، خانوادهها و جامعه براي مراقبت از خود در سطح جهاني مورد توجه قرار گرفته است و بهخصوص بر روي بيماريهاي روانپزشكي و مهارتهاي روانشناختي تمركز زيادي شده است. امروزه در چندين كشور جهان رويكرد بستري كردن تنها در موارد خيلي شديد مورد استفاده قرار ميگيرد و بر مراقبت افراد توسط خود و نزديكانشان و توانمندسازي آنان تكيه شده است. در ايران نيز همين رويكرد مورد توجه ويژه قرار گرفته است كه طرح خودمراقبتي در سلامت روان يكي از اقدامات انجام شده توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در راستاي آن
اهداف كلي برنامه دركشور: افزايش سواد سلامت روان